شبهه: دختر و پسر قبل از ازدواج باید با هم رابطه داشته باشند و عاشق هم شوند و الا هیچ تضمینی نیست كه پس از ازدواج و سازگاری عشق پدید آید.
در پاسخ ، به نكاتی چند میپردازیم.
الف) حدود رفتار اجتماعی با جنس مخالف را بشناسیم
یكی از مهمترین نشانههای رشد اجتماعی هر فرد شناخت حدود رفتار خود با افراد مختلف است. باید دانست كه به هر فردی تا چه حد میتوان نزدیك شد و راجع به مسائل مختلف به گفتوگو پرداخت. دختر خانمی كه در یكی از شهرهای كوچك به یكی از پسرهای محله نامهای داده بود، در پی اختلاف خانوادگی متوجه میشود آن پسر، نامه را در پانصد نسخه تكثیر و در سطح شهر پخش كرده است. این دختر خانم امروز حتی از خانه نمیتواند خارج شود زیرا همه به او بدبین هستند.[1]
این مورد و مواردی از این قبیل نشانگر آن است كه عدم رعایت حدود رفتاری با جنس مخالف تا چه حد میتواند زیانبار باشد. در دین مقدس اسلام تقسیمبندی بسیار زیبایی از انواع روابط بین دو جنس صورت گرفته است و این تقسیمبندی با اصطلاحاتی چون، حلال، حرام، محرم و نامحرم مشخص شده است.
عدّهای از دختران و پسران و زنان و مردان با یكدیگر محرم هستند مانند خواهر، برادر، پدر دختر، مادر و پسر و همچنین عمه و خاله، دایی و عمو، پدربزرگ و مادربزرگ. نوع دیگر از محرمیت از طریق شیر خوردن است كه محرم رضاعی نامیده میشود. غیر از موارد فوق بقیه افراد با یكدیگر نامحرم هستند. با محارم خود میتوان نشست و برخاست كرد و پوشش و حجاب سبكتر و راحتتری داشت و نیز میتوان با آنان صمیمانه به گفتوگو پرداخت.
ولی در مورد نامحرم باید رفتاری سنگین و باوقار داشت پوشش و حجاب خود را رعایت كرد و در گفتگوی با آنها حدودی را نگاه داشت و از خنده و شوخی اجتناب كرد. در برخورد با جنس مخالف باید به گونهای رفتار كرد كه نشانه رشد اجتماعی و دوراندیشی باشد.
وقتی دختر و پسری به طور پنهانی رابطهای برقرار میكنند، و به دور از اطلاع و نظارت خانواده در كوچه و خیابان یكدیگر را ملاقات میكنند، نامهای برای یكدیگر مینویسند و با هم تلفنی صحبت میكنند، در تمامی این موراد باید به بیان كار بیندیشند: «چرا یك دختر و پسر باید این گونه رابطه داشته باشند؟»
مگر آن دو كار زشتی را مرتكب میشوند كه باید از چشم دیگران پنهان باشد؟ در جامعه ما رسمی بسیار زیبا و در عین حال عمیق در این مورد وجود دارد.
وقتی دختر و پسر میخواهند با یكدیگر ازدواج كنند خانواده آن دو و همچنین سایر اعضاء فامیل و دوستان با خوشحالی و شادمانی دست به دست یكدیگر میدهند و مقدمات زندگی مشترك آن دو را فراهم میآورند. خانواده عروس وسایل و لوازم اولیه زندگی (كه اصطلاحاً جهیزیه نامیده میشود) تهیه میكنند.
خانواده داماد علاوه بر فراهم آوردن شرایط و لوازم برای جشن عروسی سعی میكنند خانهای را برای سكونت آن دو تهیه كنند. خانواده داماد علاوه بر فراهم آوردن شرایط و لوازم برای جشن عروسی سعی میكنند خانهای را برای سكونت آن دو تهیه كنند. هدیه آوردن فامیل و تمام مواردی كه ذكر شد حاكی از دلپسند و زیبا بودن این امر الهی و وصلت دو جوان است.
در صورتی كه غیر از این عمل شود و دو جوان از راهی غیر از این با هم رابطه داشته باشند نه تنها مایه سرور و خوشحالی نبوده بلكه مورد سرزنش و طرد اطرافیان واقع میشوند. بنابراین وقتی جامعه برای این امر، نظام و سنتی دارد چرا جوان باید با بیتوجهی از قبال آن بگذرد؟ چه بسا این كار منجر به بدنامی و ناپاكی آن دو شود. آنان با انجام این كار و عدم رعایت قوانین اجتماعی، در حقیقت عدم بلوغ اجتماعی خود را میرسانند و در عمل نشان میدهند كه از آیندهنگری نیز عاجزند.
ب) عشق اصیل و حقیقی
نكته دیگر آن كه دوست داشتن صادقانه همیشه با پاكی همراه است. عاشق كسی است كه جز به پاكی و تعالی نمیاندیشد. حتی اگر مانعی بر سر راه وصل خود ببیند با صبر و اندیشه سلاح انتظار را در دست میگیرد و دست به كاری نمیزند كه مایه بدنامی و سرزنش اطرافیان شود. چنین فردی با صبر، معنای زیباترین صفت بشری یعنی عشق الهی را درك میكند. عشق به یك انسان در صورتی كه با پاكی همراه باشد و او را پیوسته به راز و نیاز وادار به ملكوت عشق الهی منتهی خواهد شد. این معنای زندگی است. زندگی در این است كه انسان مزه عشق به عالیترین، زیباترین، داناترین وجود یعنی كمال مطلق را بچشد.
عشق حقیقی متوجه كسی است كه همه چیزهای خوب را در جهان خلق كرده و عشق را در دل انسانها خلق كرده است. عشق صادق از مسیر عفت و پاكی انسان را به خدا میرساند. به همین دلیل است كه پیامبر گرامی اسلام فرمود: «من عشق فعفَّ ثُمَّ ماتَ، مات شهیداً؛ هر كه عاشق شود و خود را پاك نگه دارد و با این حال بمیرد، شهید مرده است.»[2] و در روایت دیگری میفرماید: هر كه عاشق شود و عشق خود را بپوشاند و پاكدامنی ورزد و صبوری كند خداوند او را بیامرزد و به بهشت برد.[3]
بنابراین در فرهنگ اسلامی، عشق و عاشقی امری ناپسند و مذموم نیست، بلكه عشق مایه نشاط و شادابی و تداوم زندگی است. امّا همان گونه كه ذكر شد مفهوم عشق در فرهنگ اسلام، از هواپرستی و ارضای غرایز شهوانی انسان كاملاً جداست.
دین و عشق:
در روایات ما آمده است با كسی پیوند عاطفی و دوستی بر قرار كنید كه متدین باشد، این دوستی ها چون سبب آن پایدار (دین) است تداوم بیشتری دارد. تحقیقات مختلف نیز به اثبات رسانده اند كه ازدواج میان متدینین توام با خوشی و شادمانی است و استمرار آن بیشتر از سایر مردم است و سبب ایجاد آرامش روانی در فرد و خانواده می كند.[4] به همین خاطر دین ما نیز به پدران توصیه كرد، كه اگر فردی به خواستگاری دختر شما آمد و دارای اخلاق و دین بود، دخترتان را به ازدواج او درآورید. از سویی نیز در روایات داریم كه ایمان و دعا برای محبت زیادتر سبب ازدیاد علاقه زن و شوهر می شوند.
نتیجهگیری
حاصل اینكه اگر عشقی بین دختر و پسر با یك نگاه و تصادفی پدید آمد و یا صرفاً بر اساس زیبایی و جذابیت ظاهری، بدون مطالعه و بررسی تمام جوانب و معیارهای صحیح در ازدواج شكل بگیرد، سرانجام نافرجامی به دنبال خواهد داشت، زیرا جاذبههای جنسی و ظاهری به سرعت جای خود را به حقایقی میدهد كه در ابتدای امر توجهی به آن نشده بود.
نظرات شما عزیزان: