|
جمعه 17 شهريور 1391برچسب:, :: 3:45 بعد از ظهر :: نويسنده : جواد
هيچ اختلافى ميان متفكّران بشر نيست كه اين جهان داراى يك علّت نخستين است كه هستى او از خود اوست، منتها فلاسفه مادّى، علّت نخستين را «مادّه» و فلاسفه الهى علّت را «خدا» مى دانند. قبول علّت نخستين (علّت ازلى) به اين دليل است كه سلسله علل و معلول جهان نمى تواند تا بى نهايت پيش رود، بنابراين به نقطه اى خواهيم رسيد كه علّتِ اصلى است و معلولِ چيز ديگرى نمى باشد، و به عبارت ديگر هستى او، از درون ذات اوست و طبعاً هميشه بوده و خواهد بود. اين همان است كه در فلسفه به عنوان بطلان «تسلسل» از آن ياد مى شود; يعنى محال است سلسله علل تا بى نهايت ادامه پيدا كند. و دليل بطلان آن هم روشن است، زيرا هر معلولى سراپا نياز و احتياج است، و بدون علّت خود «هيچ» است. آيا اگر بى نهايت «نياز و احتياج» را كنار هم بگذاريم، مبدّل به نظرات شما عزیزان: ![]()
![]() |